اميرحسين اسدي هستم. اصالتا كاشانيم. كمي قالي بافي بلدم! كمي هم نقاشي! كمي هم شعرهم سپيد و هم آبي! كمي هم داستان نويسي! كمي هم ورزش البته از نوع فكريش! كمي راديولوژي خوندم تو يه دانشگاه علوم پزشكي فكر كنم اگه باز اسمش عوض نشده باشه ايران بود!!كمي هم علوم سياسي خوندم! كمي هم فناوري اطلاعات! البته خيلي كم! يه كمي هم بازار و گاهي هم روانشناسي! واي چقدر اين ها تو يه شاخه هستن!
چند تايي كتاب هم نوشتم. لذتي داره كتاب نوشتن! مخصوصا آخر شبها! سبك زندگي ديجيتال! سلامت ديجيتال! نوآوري نرم! بررسي استارت آپ ها با تاكيد بر ارتقاي سلامت و دو سه تا ديگه
از سال 1381 شركت زديم! اون زمان استارت آپ مد نبود! ميگفتن شركت هاي دانشي و يا شركت هاي دانشگاهي! اولين شركتم در زمينه سلامت ديجيتال بود در مركز رشد دانشگاه شهيد بهشتي! البته سال 1384 وقتي تنديس برترين پورتال كشور رو از دست معاون رييس جمهور گرفتيم، سه ماهه بعدش شكست خورديم!ريشه يابي كرديم! تيم عامل شكست بود نه سرمايه!
سال 1384 دوباره شركت زدم! اين بار در مركز رشد دانشگاه شريف! خدا روشكر شكست قبلي جبران شد! اين بار سخت افزار توليد مي كرديم! كارت هوشمند! كيوسك اطلاع رساني! كيوسك هوشمند! بلوتوث! سامانه ارسال بلوتوث و كمي هم محصولات نوروفيدبك! اولش خوب بود! وسط كار بهتر شد! اما آخر كار شكست! باز هم شكست خورديم در سال 1388! اين بار عامل شكست تيم نبود! حواسمون به حوادث و پيش بيني آينده نبود! آينده نگر نبوديم به عبارتي! بد شكست خورديم ها!!!ولي لطف خدا و كمك همكاران و دوستان و تلاش و تلاش باعث شد دوباره بلند بشيم!! دوباره ......انگار ما رو براي دوباره بلند شدن آفريده اند.
حالا ساليان ساله تو ده ها كسب وكار راه انداز بودم! مشاور كسب وكار بودم! عضو هيات مديره بودم! طراح كسب وكار بودم! گاهي هم راه انداختم و رفتم سراغ بعدي! من بيشتر نياز رو ميشناسم و تبديل ميكنم به كسب وكار و ميسپارم و ميرم! انگار بيشتر اين جوري موفق بودم! چند وقتي انارستان! چند وقت درسا! چند وقت روبيكا! چند وقت فام! چند وقت روشا! چند وقت داركوب! چند وقت ابر زندگي! چند وقت ابر سلامت! و كلي استارت آپ و شركت ديگه. الان يه شتابدهنده دارم تو ايستگاه نوآوري شريف! تو چند تا شتابدهنده هم مشاورم. يه چند ده تايي استارت آپ را داريم با هم كار مي كنيم. انگار حالا علاقه و عشق و زندگيم شدن اين استارت آپ ها با كلي جوون خوب و مهربون و توانا. چند وقته ذهنم رفته سراغ كسب وكارهاي فرهنگي و خلاق! مثلا تلفيق موسيقي و فناوري! تلفيق سينما و فناوري! تلفيق سفال و فناوري! دلم مي تپه بنياد ملي توسعه فناوري فرهنگي راه بيفته! بنيادي كه كسب وكارهاي خلاق رو ساماندهي كنه! بشه كريدور صادرات! بشه زنجيره تامين! بشه زيست بوم كسب وكارهاي فرهنگي!